انرژی «هارپ» برای اثرگذاری بر آبوهوا بسیار کوچک است/زلزلههایی که به هارپ نسبت داده شد
تاریخ انتشار: ۲۴ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۱۰۱۴۰
مهدی زارع، محقق زلزلهشناس پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، در خصوص خشکسالیهای سالهای اخیر و اثرات هارپ و ابردزدی، گفت: اثر «هارپ» بر نبود باران و خشکسالی در ایران در بسیاری از نواحی جهان هر از گاهی مورد بحث قرار میگیرد.
مثلا ادعا میشود در بعضی پروژهها ابتدا آسمان را با نانوذرات آئروسل تحریک کرده و سپس با استفاده از هارپ جو را یونیزه میکنند و خشکسالی، سیل، کولاک، طوفان و غیره ایجاد میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، این در حالی است که محققان برنامه تحقیقاتی شفق فعال با فرکانس بالا - هارپ HAARP -، میگویند این فناوری توانایی دستکاری آب و هوا را ندارد و هواشناسان و دانشمندان اقلیم میگویند که رویدادهای آب و هوایی در مقیاس بزرگ را نمیتوان به طور مصنوعی ایجاد کرد.
وی افزود: هارپ از آرایهای از فرستندههای فرکانس بالا برای انجام آزمایشهای مختلف در یونوسفر استفاده میکند. این لایه بالایی جو زمین از ذرات باردار ساخته شده و امواج رادیویی را منعکس میکند. فرستندههای این برنامه از امواج رادیویی برای «تحریک موقت ناحیهای از یونوسفر» استفاده میکنند و به دانشمندان این امکان را میدهند که پدیدههایی را که معمولاً در طبیعت مشاهده نمیشوند، مطالعه کنند.
زارع با تاکید بر اینکه کولاک و طوفانها با الگوهای اقلیمی جهانی ایجاد و تغذیه میشوند و به شرایط جوی خاصی نیاز دارند، ادامه داد: این رویدادهای عمده آب و هوایی به مقادیر فوقالعاده زیاد انرژی نیاز دارند و هیچ راهی وجود ندارد که انسانها موادی را در جو قرار دهند و باعث وقوع این رویدادها شوند.
یک شکل موضعی از دستکاری آب و هوا به نام «بارورسازی ابرها» ممکن است و از هواپیما برای ایجاد بارندگی در مقیاس کوچک استفاده میکند. هواپیماهای بارور ابر، از فلرهای نصب شده بر روی بالها و شکم هواپیما برای تزریق ابرها با ذرات یدید نقره استفاده میکنند، اما این فرآیند تنها در صورتی کار میکند که ابرهای موجود در آسمان با رطوبت زیادی همراه باشند.
این استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله با بیان اینکه تلاشهای بارورسازی ابرها فقط بارش را در مقیاس کوچک و در یک منطقه خاص میتواند افزایش دهد، یادآور شد: برنامه تحقیقاتی شفق فعال با فرکانس بالا (هارپ HAARP) مهمترین تأسیساتی است که در آلاسکا برای تولید تابش الکترومغناطیسی با فرکانس بسیار پایین (ELF) در یونوسفر تاسیس شده است.
این امواج رادیویی در محدوده فرکانسی که هارپ مخابره میشود در تروپوسفر یا استراتوسفر جذب نمیشوند - دو سطح جو که آب و هوای زمین را تولید میکنند-. تروپوسفر پایینترین لایه جو زمین در تماس مستقیم با سطح زمین و از ارتفاع حدود ۶ تا ۲۰ کیلومتر از سطح اقیانوسها است و بیشتر پدیدههای آب و هوایی، سامانهها، همرفت، تلاطم و ابرها در لایه تروپوسفر رخ میدهند، اگرچه برخی ممکن است به قسمت پایینی استراتوسفر، بلافاصله بالای تروپوسفر گسترش یابند. استراتوسفر از ۲۰ تا حدود ۵۰ کیلومتری فراز سطح اقیانوسها قرار دارند.
به گفته وی، لایه مزوسفر از حدود ۵۰ تا ۱۰۰ کیلومتری قرار دارد و لایه یونوسفر در بخشی از جو بین حدود ۸۰ تا ۶۰۰ کیلومتر است که در آن اشعه ماوراء بنفش شدید و اشعه ایکس خورشیدی اتمها و مولکولها را یونیزه میکند و در نتیجه لایهای از الکترونها را ایجاد میکند. یونوسفر مهم است، زیرا امواج رادیویی مورد استفاده برای ارتباطات و ناوبری را بازتاب میدهد و اصلاح میکند.
این محقق پژوهشگاه بینالمللی زلزله خاطر نشان کرد: الکترونها در یونوسفر «یونیزه» شده و بار مثبت دارند و مانند ذرات آزاد رفتار میکنند. یونوسفر از سه بخش اصلی تشکیل شده که به دلایل تاریخی نامشخص به عنوان مناطق D، E و F نامگذاری شدهاند.
چگالی الکترون در ناحیه بالایی یا F بالاترین میزان است و منطقه F هم در طول روز و هم در شب وجود دارد. در طول روز توسط تابش خورشیدی یونیزه میشود، در طول شب توسط پرتوهای کیهانی پایینترین لایه، ناحیه D ناپدید میشود و ناحیه E ضعیف میشود.
وی افزود: گرمایش فرکانس بالا مد نظر در فناوری هارپ دمای الکترونها را در ناحیه D یونوسفر تغییر میدهد و منجر به رسانایی مدوله شده و یک جریان متغیر با زمان میشود. فرستنده فرکانس بالای هارپ با ۳.۶ گیگاوات توان تشعشعی مؤثر با فرکانس ۲.۵ هرتز مدوله شده را داراست.
زارع، سامانه هارپ را فرستنده رادیویی بزرگ دانست که امواج رادیویی با بارها و جریانهای الکتریکی برهمکنش دارند، ولی به طور قابل توجهی با تروپوسفر برهمکنش ندارند و ادامه داد: اگر طوفانهای یونوسفر ناشی از خود خورشید بر آب و هوای سطح اثر نگذارند، هیچ شانسی وجود ندارد که هارپ بتواند چنین اثری بگذارد. فعل و انفعالات الکترومغناطیسی فقط در خلأ نزدیک ناحیه نادر اما دارای بار الکتریکی جو در ارتفاع حدود ۶۰ تا ۸۰ کیلومتری که بخش زیرین یونوسفر است، رخ میدهد.
استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله یادآور شد: از آنجایی که یونوسفر ذاتاً یک محیط متلاطم است که توسط خورشید هم تحریک و هم تجدید میشود، اثرات القای مصنوعی به سرعت از بین میروند. بسته به ارتفاع در یونوسفر، این اثرهای القای مصنوعی پس از زمانهای کمتر از یک ثانیه تا حداکثر ۱۰ دقیقه، دیگر قابل تشخیص نیستند.
این اثر مانند انداختن سنگ در جریانی است که به سرعت در حال حرکت است. امواج ناشی از این سنگ در آب که به سرعت در حال حرکت است، گم میشود و کمی دورتر در پاییندست کاملاً غیرقابل تشخیص است.
وی گفت: برنامه تحقیقاتی شفق فعال با فرکانس بالا - هارپ - پروژهای از دانشگاه آلاسکا فیربنکس در ایالات متحده است. تحقیقات انجام شده در هارپ عموماً در مجلات علمی معتبر منتشر میشود و فهرست گستردهای از مقالات تحقیقاتی وجود دارد که توسط محققان بسیاری در سراسر جهان منتشر شده که شامل کتابنگاری در دسترس عموم برای سالهای ۱۹۹۰ به بعد است. این برنامه خواص و رفتار یونوسفر را مطالعه میکند.
یونوسفر منطقهای است که تقریباً در ۸۰ تا ۶۴۵ کیلومتر از سطح زمین، مرزی بین جو و فضا ایجاد میکند. این پروژه امواج رادیویی با فرکانس بالا را به یونوسفر ارسال میکند.
یونوسفر تا حدی امواج را جذب میکند، الکترونهای خود را سرعت میبخشد و باعث میشود که برای مدت کوتاهی رم شوند. این اثر را میتوان در یونوسفر برای دورههای کوتاه مدت، از کمتر از یک ثانیه تا ۱۰ دقیقه تشخیص داد. سپس محققان نحوه تعامل امواج رادیویی با الکترونهای یونوسفر را تجزیه و تحلیل میکنند و به آنها اجازه میدهند پدیدههای طبیعی مانند شفق قطبی یا شفقهای شمالی را مطالعه کنند.
زارع تاکید کرد: هارپ قبلاً موضوع تئوریهای توطئه بوده است و ادعاهای شبه علمی مبنی بر اینکه میتواند آب و هوا و ذهن مردم را کنترل کند و باعث زلزله در هائیتی ۲۰۱۰، یا ایران ۲۰۱۷، یا ترکیه ۲۰۲۳ شده، مطرح شده است؛ ولی کانون همه این زمینلرزهها از ۱۰ تا ۲۰ کیلومتر زیر سطح زمین قرار داشتهاند و امکان تحریک با گرم شدن سطحی از طریق هارپ برای کانون زمینلرزههای یاد شده وجود نداشته است.
وی تصریح کرد: هارپ HAARP (برنامه تحقیقاتی شفق فعال با فرکانس بالا) به عنوان یک پروژه مشترک توسط نیروی هوایی و دریایی ایالات متحده در سال ۱۹۹۳ ساخته شد و کنترل آن در سال ۲۰۱۵ به دانشگاه آلاسکا فیربنکس (UAF) منتقل شد.
ویژگی اصلی سامانه هارپ یک فرستنده فرکانس بالا است که برای مطالعه یونوسفر، بخشی از جو فوقانی زمین، استفاده میشود. تعداد زیادی فرستنده فرکانس بالا در سراسر جهان وجود دارد که سیگنالهای توان متوسط یا بالا را به یونوسفر هدایت میکنند که برای پخش رادیویی دوربرد و اهداف دیگری مانند نظارت (رادارها) و نظارت بر وضعیت یونوسفر استفاده میشوند.
زارع افزود: بیشتر پدیدههای آب و هوایی تجربه شده در سطح زمین در تروپوسفر و استراتوسفر تا ارتفاع حدود ۱۵ کیلومتری رخ میدهد که بسیار کمتر از حداقل ارتفاع یونوسفر است. یونوسفر در چندین باند یافت میشود که بسته به عوامل مختلفی تغییر اندازه میدهند.
پایینترین باند از ارتفاع ۶۰-۷۰ کیلومتری شروع میشود و تا ۵۰۰ کیلومتر میرسد. یک فاصله بسیار بزرگ بین هوا (آب و هوای قابل مشاهده) و یونوسفر وجود دارد. ایستگاه فضایی بینالمللی در ارتفاع ۴۰۰ کیلومتری در یونوسفر قرار دارد و مطمئناً در آنجا باران نمیبارد.
وی تاکید کرد: آب و هوای ما در تروپوسفر با گرمایش خورشیدی زمین و دریا ایجاد میشود، بنابراین میزان انرژی درگیر در سامانههای گرم کننده یونوسفر مانند هارپ بسیار کوچکتر از انرژی خورشیدی است که سطح زمین را گرم میکند و به یک ناحیه کوچک محدود میشود.
برای اثر گذاری بر آب و هوا، باید برخی از پدیدههای فیزیکی باشند که انرژی را به صورت بسیار غیرخطی به اتمسفر پایین منتقل و آن را به شدت بزرگ کنند.
کانال عصر ایران در تلگراممنبع: عصر ایران
کلیدواژه: هارپ آب وهوا پژوهشگاه بین المللی زلزله امواج رادیویی الکترون ها آب و هوایی سامانه ها آب و هوای سطح زمین آب و هوا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۱۰۱۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شهری با ۱۷ گود مقدس/ پرحاشیهتر از فوتبال!
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: «ای سرو خوشبالای من، ای دلبر رعنای من؛ لعل لبت حلوای من، از من چرا رنجیدهای؟» وقتی غزل سعدی را میخواند چشمهایش را بسته و و از زیر دسته عینکش قطرههای عرق سرازیر شده است. یک جور عمیق میخواند و کلمه به کلمه شعر سنگ تمام میگذارد که انگار شاعر شیرازی جایی در میان مهمانان انگشت شمار زورخانه «مالک اشتر» نشسته و تماشایش میکند.
آنجا که نشسته، بالای سرش چند زنگ دارد که هر از گاهی لابلای آواز، با دست راست تکانشان میدهد. انگشتهایش مثل یک جسم واحد از تمام بدنش عمل میکند و بدون مکث روی ضرب زورخانه رسماً میرقصد. ترکیب آنچه با انگشتانش مینوازد، صدایی که با آن میخواند و شعری که انتخاب کرده، به قدری به هم نشسته و با هم جور شده است که حواسی برای تماشای گود باقی نمیگذارد.
با احترام وارد شوید
«مالک اشتر» قدیمیترین زورخانه میبد است. میگویند سال ۱۳۰۷ تأسیس شده است و چیزی نمانده که صد ساله شود. در محله مهرجد واقع شده است؛ کنار امامزاده خدیجه خاتون. اولین زورخانه میبد همین است. غیر از این یک زورخانه دیگر هم در این محله است که اهالی وقتی میخواهند آدرس بدهند میگویند: «پای قلعه مهرجد.»
اینترنت میگوید قدیمیترین زورخانه ایران، زورخانه «پهلوانپور» در محله «حسنآباد» تهران است که سال ۱۳۰۴ افتتاح شده است. با این حساب، مالک اشتر اگر اولین نیست حتماً یکی از اولینها و قدیمیترینها است.
کوچکترین زورخانه شهر اینجاست. بازسازی شده اما سازه کهنهای دارد. در ورودیاش چوبی است و روی آن یک بیت از «همای رحمت»، شعر معروف شهریار حک شده است: «برو ای گدای مسکین، در خانه علی زن. که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را».
برای عبور از در، مثل بسیاری از سازههای اصیل و قدیمی معماری ایرانی باید سر را خم کرد. اینطور هر کس بخواهد داخل زورخانه بیاید ناخودآگاه با سر پایین افتاده و با حالت احترام وارد میشود. بعد از یک فضای کوچک در چوبی دیگری است که به سالن بسیار کوچک و نقلی زورخانه ختم میشود. عکسهای قدیمی روی دیوار هم موسفید شدن زورخانه را تأیید میکند.
گود کوچک؛ پهلوانان بزرگ
روبروی ورودی، «سَر دَم» است. جایگاهی چوبی و چند پله بلندمرتبهتر از سطح زمین. روی چوبش حک کردهاند: «عمر عالم خواهد آمد بر سر اما تا به حشر، مادر گیتی نخواهد زاد همتای تو را». دو مُرشد تکیه زده به ضربهایشان آن بالا به نوبت آواز میخوانند و این پایین توی گود، ورزشکاران باستانی چرخ میزنند و میلهای چوبی و کبادههای آهنین را روی سرشان میچرخانند. گودِ هشت پَر، آن قدر کوچک است که به سختی جمع ده نفره را در خود جای داده است. اما همین گود کوچک، خاک شروع قهرمانان زیادی بوده است.
«پهلوانان قدیمی و خوب میبد همه اهل این زورخانه بودند چون قدیمیترین است.» این را «محمد زارع مهرجردی» میگوید. همان جوان ۲۳ سالهای که برای خواندن شعر سعدی از ریشه تک تک موهایش قطرههای عرق سرازیر شده و با تمام وجود غزل میخواند و ضرب مینوازد.
همان اول حرف با خنده میگوید سرباز فراری است و میپرسد: «با لهجه خودمان حرف بزنم؟» بعد با لهجه میبدی که شباهت زیادی به لهجه یزدی دارد اما از آن کمی سختتر است، نام کسانی را میبرد که از اینجا شروع کردهاند. از خاک این گود تقریباً صد ساله: «سید مصطفی حسینی و حاج حسن کلانتر که در سطح کشور مطرح است از این زورخانه ورزش را شروع کرده است. محمدرضا آقایی هم همین مرشدی بود که کنارم دیدید. آقای آقایی بیش از مرشدی در زمینه آواز است، صدای درجه یکی دارد که آن را برای علی (ع) و راه علی (ع) گذاشته و در تو زورخانه در مدح امیرالمومنین میخواند.»
آقایی، با چشمهایی افتاده و سبیل پر پشت پشت بلندگوی زورخانه چهچهه میزد و محمد، جوانی که مرشدی را از او یاد گرفته کنارش حظ میبرد. وقتی از سردم پایین آمد، سلام و علیک محترمانهای کرد و خوشآمد گفت اما قبل از اینکه فرصتی برای گفتگو داشته باشیم، غیبش میزند. مرشد جوان میگوید: «او را گیر نمیآورید. روحیات خاصی دارد؛ متواضع و افتاده است و دنبال شناخته شدن اسمش نیست. اگر بود با صدایی که داشت خیلی زودتر از اینها معروف میشد.»
پهلوانی که برنگشت
میبد، زورخانه مثل مالک اشتر کم ندارد. اهالی اینجا با سری که بالا نگهش میدارند میگویند شهرشان هفده زورخانه دارد که همگی فعال هستند و این آمار در کشور تقریباً مشابه و رقیبی ندارد. برای همین هم میبد معروف است به شهر زورخانهها. سجاد میگوید: «مردم هم زورخانه را دوست دارند و زورخانهها را فعال نگه داشتهاند. نمیگذارند از تک و تا بیفتد؛ چه آنها که مویشان سفید شده چه آنها که هنوز پشت لبشان سبز نشده است؛ در هر سن و سالی دل به گود میبندند و گوش به ضرب میسپارند.»
«سجاد ذوالفقاری» جوان مودبی است که بعد از بیرون آمدن از گود، برای گفتوگو کردن هم از پیشکسوت خود رخصت میگیرد. «تهران به آن بزرگی فکر میکنم حدود ۹ زورخانه دارد که اکثرشان فعال نیستند اما میبد شهری کوچک با جمعیتی محدود هفده زورخانه دارد و همهشان فعال هستند.»
«ذوالفقار» صدایش میکنند. متولد ۷۸ است. حدوداً ۲۳ ساله. از سال ۹۰ لُنگش را بسته است؛ این اصطلاح را خودش استفاده میکند و بعد توضیح میدهد: «یعنی از سال ۹۰ ورزش زورخانهای را شروع کردم؛ وقتی ۱۲ ساله بودم.»
میگوید گود را به ارث برده است. از پدرش و پدربزرگش؛ و البته از عموی شهیدش که او هم از باستانیکار بوده. شهید «محمود ذوالفقاری» که از همین زورخانه ورزش را شروع کرده و بعد که جنگ میشود خاک گود را میبوسد و رخصت میگیرد، راهی جبهه میشود و دیگر هرگز به گود مالک اشتر برنمیگردد.
مقدس، مثل مسجد!
«در میبد زورخانه برای مردم مقدس است. یک جورهایی مثل مسجد! برای همین مردم نسبت به حضور در زورخانه یا کمک به زورخانه ارزش و جایگاه خاصی قائل هستند.» سجاد تک به تک اسم محلههای میبد را میبرد و پشت سر هم یادآوری میکند که این شهر، زروخانه را زنده نگه داشته است و مردمش به این ورزش و ورزشکارانش احترام میگذارند.
«این ذات ورزش باستانی است. آقا خودشان گفتند که وقتی یک باستانی کار وارد گود میشود خاک گود را میبوسد، میخواهد از گود بیرون بیاید باز هم خاک گود را میبوسد؛ ایشان تاکید کردند گود تقدس دارد. مردم هم این تقدس را حفظ کردهاند.»
سالروز گرامیداشت این ورزش باستانی، خودش یک برگ مقدس از تاریخ اسلام است. روز مبارزه دلاورانه و جوانمردانه امام علی و شکست دشمن و سربلندی اسلام، روز «فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانهای» نامیده شده است. این تاریخ قمری امسال مصادف با ۷ اردیبهشت ماه بود.
این ورزش باستانی در خیلی نقاط کشور به خاطرهها سپرده شده و حیاتش چندان رونق ندارد؛ اما اینجا در میبد شنیدن صدای ضرب زورخانه در کوچه پسکوچههای شهر عادی است. با این حال اینجا هم زور باشگاههای بدنسازی به زورخانهها میچربد و نسبتاً بازار داغتری دارند.
تو دیگر آدم قبل نیستی
سجاد میگوید: «زورخانه یک جورهایی دلی است. باید دل به گود بسته باشی تا برایش وقت بگذاری. حس و حال معنوی خاصی دارد که در باقی ورزشها کمتر میتوان پیدایش کرد. آداب خاصی هم دارد. وقتی یک نفر ورزش در زورخانه را شروع میکند یک پهلوان سراغش میرود و میگوید تو دیگر آدم قبل نیستی، مسؤولیت داری! بیرون از اینجا نباید کاری کنی که اسم زورخانه خراب شود!»
ادامه میدهد: «رسم دیگر این است که هنگام ورود به گود، فرد باید با پای راست وارد شود. اول خاک گود را بوسه بزند و بعد در جای خود بایستد. اینجا آداب پهلوانی حرف اول را میزند. آداب پهلوانی یعنی در اوج قدرت و زور بازو از خود گذشتگی داشته باشید و دیگران را درک کنید؛ مخصوصاً کوچکترها را؛ زیر پر و بالشان را بگیری و راه بزرگ شدن یادشان بدهی.»
خودش در طلوع جوانی است اما نگران کمرنگ شدن و گمنام شدن زورخانه در میان جوانان است: «جوانها زیاد نمیشناسند اما قدیمیترها اگر بدانند اهل زورخانه هستید ناخودآگاه احترام خاصی میگذارند. مردم نگاه مقدسی به گود دارند. میگویند خاک گود جای هر کسی نیست.»
پر حاشیهتر از فوتبال
گود زورخانه جایی است که به پیشکسوت اهمیت زیادی داده میشود و احترام به باتجربهها، یکجورهایی حرف اول را میزند. این را در کمتر از ده دقیقه تماشای گود میتوان فهمید. اگر قرار باشد وسط گود چرخ بزنند از فرد کوچکتر شروع میشود و به ترتیب سن این کار انجام میشود. اگر قرار باشد کباده بزنند، اول پیشکسوت کباده میزند و بعد به ترتیب سن افراد کم سن و سالتر. اگر قرار باشد وسیلهای را از کنار گود بردارند، یا وقتی بخواهند آن را سر جایش به ترتیب کسوت و تجربه این کار را انجام میدهند.
سجاد هم نکاتی را درباره آداب گود اضافه میکند: «داخل گود جایی که هر نفر میایستد به سن و سالش و کسوت او برمیگردد. پیشکسوت سمت بالای گود و کوچکترها پایین گود میایستند. من که بیست سالهام باید از کسی که پنجاه ساله یا چهل ساله است پایینتر بایستم و بچههای ده دوازده ساله از من پایینتر…»
اما محمد، مرشد جوان زورخانه درباره مرام و مسلک این روزهای ورزشکاران باستانی حرفهای تند و تیزی میزند: «مسلک؟ اگر بگویم خیلی آن فضای مرام و مسلکی باقی نمانده اشکالی دارد؟ ببینید. به غیر از آداب و رسومی که دیگران از بیرون میبینند، مسائل دیگری هم در این ورزش دارد. خیلی حاشیه دارد. خیلی زیاد! شاید به مراتب بیشتر از فوتبال! هم از نظر فضای رقابتی هم از نظر رفتارهایی که بین جوانترها و پیشکسوتها اتفاق میافتد. شاید هر کسی این حرفها را درباره زورخانه نگوید یا ترجیح دهد این مسائل گفته نشود ولی این دعواها اینجا در این ورزش باستانی هم وجود دارد.»
حرفهای رک و پوستکندهاش را ادامه میدهد: «حتی دعوا بین پیشکسوتها هم زیاد است. یکی میگوید من از نظر بدنی قویترم. آن یکی میگوید من سن بیشتری دارم؛ آن یکی میگوید من تجربهام بیشتر است. دیگری میگوید من فلان مقام کشوری را دارم.»
از نگاه این مرشد جوان زیادی از الگوگیریهای اخلاقی و پهلوانی باقی نمانده است: «متاسفانه زورخانه که روزگاری تقدسی داشت و دو بعد جسمی و معنوی را در بر میگرفت، کم کم به بقیه ورزشها شبیه شده است. حتی گاهی حاشیههایی برای آن اتفاق میافتد که اگر آن را به اسم امام علی گره چندان درست نیست. خیلی از رسومات کمرنگ شده و خیلی از آداب به گود زورخانه محدود شده است. یعنی ممکن است یک فرد بیرون از زورخانه رفتار پهلوانی را نداشته باشد.»
محمد با نفسی پر از تأسف میگوید: «اگر آن فرهنگ و مسلک پهلوانی زنده بود، شاهد خیلی از حاشیهها نبودیم. من کسانی را میشناسم که اهل زورخانه هستند اما برای دعواهای محلی هم میروند و اعتقادی به آن مرام پهلوانی ندارند.»
گلریزان، یادگار ورزش باستانی
با همه اینها زورخانه هنوز در نگاه جامعه تقدسی والا دارد؛ هرچند پشت گرده آن ناگفتههایی باشد. همین زروخانه کوچ در میبد، در روزهای کرونا بستههای معیشتی تأمین میکرد تا به خانوادههایی که در شرایط قرنطینه نمیتوانستند درآمد داشته باشند کمک کرده باشد.
سنت گلریزان که حتماً نامش را شنیدهاید، اصالتش به زورخانه برمیگردد و بعد از گود زورخانه به جاهای دیگر مثل خیریهها هم کشیده شده است. سجاد میگوید: «سنت این بوده که یک لنگ را کف گود پهن میکردند تا هم باستانیکارها و هم مهمانانی که برای تماشا میآمدند و بعضاً متمول بودند به اهل محل برای موضوعات مختلف کمک کنند.
زورخانه و روزش باستانی بارها و بارها توسط شخص رهبر انقلاب و اما خیمی (ره) به واسطه سنتهای نیکو و ارزشهای اخلاقی و اسلامی ارج نهاده شده است و حالا اگر آنچه محمد میگوید یک حقیقت ناپیدا از گود باشد، آنها که در دنیای ورزش باستانی شناخته شدهاند و حرفشان شنیده میشود باید به فکر این باشند که این فرهنگ تاریخی و تاریخ فرهنگی را به موقع نجات دهند؛ پیش از آنکه دیر شده باشد.
کد خبر 6089761 زينب رجائی